آهنگ "کوچه"ی زدبازی رو از وبلاگ "عامه پسند" پیدا کردم.گفتم حتما دوباره یه سری چرت و پرت گفتن...ولی دانلودش کردم!
بعد از سالها(!!) زدبازی گوش نکردن انتظار نداشتم که خوشم بیاد ازش... ولی اومد!
بعد از 15 20 بار گوش دادن غر زدن هام شروع شد,شعرش.قضاوت کنید:
کوچه خیلی خوبه
خونه خیلی دوره
کبوتره میخونه اون که روی بوم خونه
نشسته روبرومه
(بالاخره روی بوم خونه است یا رو به روته؟)
بچههای کوچه
با توپ پلاستیکیشون میان بیرون دونه دونه
مامان مشغول آشپزی
حرف نداره باش کسی
یه گوشه ناراحت نشسته دستش دستمال کاغذی
(آشپزی میکنه یا یه گوشه نشسته؟)
و بابا سر کاره
بابا فکر مائه
بابا قهرمانه آره بابا قهرمانه
(صرف اینکه سر کار میره و به فکر اوناس باعث میشه قهرمان باشه؟ وظیفشه)
آسمون آبیه
(اینجا یادتون باشه)
جای اون خالیه
که باشه و ببینه انقدر حالمون عالیه
خیابونا شلوغ و هرجا آب جوب جاریه
اینجا خوب جاییه، آره خوب جاییه
درختا سربلند
کاج و سرو از هر دو ور و مرد و زن
میخندن و میزنن با هم حرف بلند
مردمم بیدردوغم
با همن، میگن، خوشن
دیدم خودم
که هدف هر کی اینه که سبز شه علف هرزی
(اینکه همه هدفشون سبز شدن علف هرز هست باعث میشه که حاشون خوب باشه و اینجا جای خوبی باشه؟)
هیچجا نمیخوام
هیچجا نمیخوام
هیچجا نمیخوام باشم جز اونجا
کوچه خیلی خوبه
خونه خیلی دوره
کبوتره میخونه اون که روی بوم خونه
نشسته روبرومه
بچهها تو کوچه
با توپ پلاستیکیشون میان بیرون دونه دونه
مامان دم پنجره
دستاش ظرفشه
(دم پنجره ظرف گرفته دستش؟!)
کمکش میکنم نمیذارم یهوقت خسته شه
بابا سر کاره
بابا فکر مائه
بابا قهرمانه آره بابا قهرمانه
ابر نیست بالا ما تا سفید بشه شهر ما
باز دو تا بال ما میریم با هم بالا
میگه کوچولو به بابایی
بخون برام لالایی
(بابا مگه سر کار نبود؟)
نگران نمیشم میدونم فردا با مایی
(خوب اینکه الان هست چرا فردا؟)
شبا آروم با خنده خوابیدن
صبحها آسون سر کار میرن
حرف تو حرف نمیره
دست تو دست دیگه
هر کی هرجا میره (هههه...)
آسمون نیست آلوده
سفید مثل فالوده
(آلوده نیست و سفیده و خوبه...مگه آبی خوب نبود؟)
لابد اون بالاها یکی فکر ما بوده
هیچجا نمیخوام باشم جز اونجا
زنگ مدرسه میخوره دوباره قبل سه
وقتشه برم خونه، کولهپشتیم بندش سفت
کوچهها رو راه میرم، اینجا همه خوبن
صبح تا شب یهمشت آدم میان دم خونهم
(یه مشت آدم؟ میان چیکار؟)
در و توری پنجره باز
هر روز میاد خبر شاد
میزنیم از حنجره داد
این روزا رو نبره باد
ماها همه با همیم
اینجا همه راحتیم
تو سرزمین مادریم
اینجا تو ایران زمین
(بازم میرسیم به علف هرز و ... بالاخره همه چی خوبه یا بد؟)
تازه اینها به صورت موردی بود و به مفهوم ایراد نمیگرفت.نقش مامان فقط آشپزی,ظرف شستن و گریه کردنه؟یا اینکه اصلا این آهنگ چی میخواد بگه؟اعتراضه؟شرح حاله؟چیه؟
متن از:مجله ی پرونده
ولی خداییش نقد همچین آهنگی خیلی احمقانه است,نه؟
حالا جدای از شعر و نقد و غر و این حرفا نمیدونم چرا بدجور از این آهنگ خوشم میاد.موزیکش قبلا جایی استفاده شده؟آهنگی قبلا با این ملودی(درست گفتم؟) اجرا شده که ممکنه منو یاد اون بندازه؟
پ.ن: من پست میزنم/کامنت میزنی/این وبلاگ کیه؟...
بعد از سالها(!!) زدبازی گوش نکردن انتظار نداشتم که خوشم بیاد ازش... ولی اومد!
بعد از 15 20 بار گوش دادن غر زدن هام شروع شد,شعرش.قضاوت کنید:
کوچه خیلی خوبه
خونه خیلی دوره
کبوتره میخونه اون که روی بوم خونه
نشسته روبرومه
(بالاخره روی بوم خونه است یا رو به روته؟)
بچههای کوچه
با توپ پلاستیکیشون میان بیرون دونه دونه
مامان مشغول آشپزی
حرف نداره باش کسی
یه گوشه ناراحت نشسته دستش دستمال کاغذی
(آشپزی میکنه یا یه گوشه نشسته؟)
و بابا سر کاره
بابا فکر مائه
بابا قهرمانه آره بابا قهرمانه
(صرف اینکه سر کار میره و به فکر اوناس باعث میشه قهرمان باشه؟ وظیفشه)
آسمون آبیه
(اینجا یادتون باشه)
جای اون خالیه
که باشه و ببینه انقدر حالمون عالیه
خیابونا شلوغ و هرجا آب جوب جاریه
اینجا خوب جاییه، آره خوب جاییه
درختا سربلند
کاج و سرو از هر دو ور و مرد و زن
میخندن و میزنن با هم حرف بلند
مردمم بیدردوغم
با همن، میگن، خوشن
دیدم خودم
که هدف هر کی اینه که سبز شه علف هرزی
(اینکه همه هدفشون سبز شدن علف هرز هست باعث میشه که حاشون خوب باشه و اینجا جای خوبی باشه؟)
هیچجا نمیخوام
هیچجا نمیخوام
هیچجا نمیخوام باشم جز اونجا
کوچه خیلی خوبه
خونه خیلی دوره
کبوتره میخونه اون که روی بوم خونه
نشسته روبرومه
بچهها تو کوچه
با توپ پلاستیکیشون میان بیرون دونه دونه
مامان دم پنجره
دستاش ظرفشه
(دم پنجره ظرف گرفته دستش؟!)
کمکش میکنم نمیذارم یهوقت خسته شه
بابا سر کاره
بابا فکر مائه
بابا قهرمانه آره بابا قهرمانه
ابر نیست بالا ما تا سفید بشه شهر ما
باز دو تا بال ما میریم با هم بالا
میگه کوچولو به بابایی
بخون برام لالایی
(بابا مگه سر کار نبود؟)
نگران نمیشم میدونم فردا با مایی
(خوب اینکه الان هست چرا فردا؟)
شبا آروم با خنده خوابیدن
صبحها آسون سر کار میرن
حرف تو حرف نمیره
دست تو دست دیگه
هر کی هرجا میره (هههه...)
آسمون نیست آلوده
سفید مثل فالوده
(آلوده نیست و سفیده و خوبه...مگه آبی خوب نبود؟)
لابد اون بالاها یکی فکر ما بوده
هیچجا نمیخوام باشم جز اونجا
زنگ مدرسه میخوره دوباره قبل سه
وقتشه برم خونه، کولهپشتیم بندش سفت
کوچهها رو راه میرم، اینجا همه خوبن
صبح تا شب یهمشت آدم میان دم خونهم
(یه مشت آدم؟ میان چیکار؟)
در و توری پنجره باز
هر روز میاد خبر شاد
میزنیم از حنجره داد
این روزا رو نبره باد
ماها همه با همیم
اینجا همه راحتیم
تو سرزمین مادریم
اینجا تو ایران زمین
(بازم میرسیم به علف هرز و ... بالاخره همه چی خوبه یا بد؟)
تازه اینها به صورت موردی بود و به مفهوم ایراد نمیگرفت.نقش مامان فقط آشپزی,ظرف شستن و گریه کردنه؟یا اینکه اصلا این آهنگ چی میخواد بگه؟اعتراضه؟شرح حاله؟چیه؟
متن از:مجله ی پرونده
ولی خداییش نقد همچین آهنگی خیلی احمقانه است,نه؟
حالا جدای از شعر و نقد و غر و این حرفا نمیدونم چرا بدجور از این آهنگ خوشم میاد.موزیکش قبلا جایی استفاده شده؟آهنگی قبلا با این ملودی(درست گفتم؟) اجرا شده که ممکنه منو یاد اون بندازه؟
پ.ن: من پست میزنم/کامنت میزنی/این وبلاگ کیه؟...