۱۳۸۷ بهمن ۱۰, پنجشنبه

Things are working...

يه خبر خوب واسه خودم!
مهندس تقريبا قبول كرده!گفت يكشنبه خبر حتمي روبهت ميدم. فقط يه مشكل هست:ديروز با ماشين داداشش تصادف كرده كمرش درد ميكنه.البته الان كه تهرانه ولي ديگه تا اون روز مياد.
هنوز به Choco نگفتم.همش ميگم نكنه يهو نشه...آبروم ميره.دفه قبل كه مهندس دقيقا روز قبلش قرار سفرو به هم زد...البته واقعا حق داشت! من بودم الان هم نميومدم.خدا صبرش بده,حادثه ي بدي بود,خود من هم كلي ناراحت شدم.
مهندس ماشينو بخره با ماشين اون ميريم.خدا نكشه مهندس با اون رانندگيش ميكشه!!
اگه درست بشه...WOW!
الان خوشحالم!(شما:خب؟من چيكار كنم؟!)
البته خوشحالي كامل تو زندگي من وجود نداره!الان 3 روزه رفته خونه خواهرش,اونجا هم آنتن ايرانسل افتضاحه.SMS تقريبا تعطيله.زنگ هم نميتونم بزنم.سخته!
پ.ن1:تا يكشنبه من ميميرم و زنده ميشم.
پ.ن2:دعا كرده بودين؟جدا؟ مرسي!
پ.ن:منو بخونين PLZ.نظر يادتون نره.

5 نظرات:

ناشناس گفت...

خوندمت.
نظر هم می دم.
یه تیکه رو اشتباه نوشتی:
تو: «الان خوشحالم!» من: «من هم خوشحالم که خوشحالی.»
به هر حال امیدوارم که خوش باشی.

ناشناس گفت...

فقط بنزین زیاد بزنین که مصداق مهندس چرا بنزین تموم شد نشه.همیشه خوشیِ دائم باشه.

ناشناس گفت...

من انقلابو انقدر علاقمند بودم همون ترم های اول پاس کردم یه جاهاییش خیلی خندیدیم ولی استاد خوبی بود اجازه ی بحث می داد
راستی در مورد پست قبل (دائم الآپم) به نظرم رسید جدی گرفتی ولی طنز بود به خاطر لینک هم ممنون

ناشناس گفت...

WOW . اه ... اینجا چرا نظر خصوصی نداره . خب شاید یکی کار داشته باشه . عجبا .
خوشحالم برات . انشالله همه چی رو به راه میشه ...

ناشناس گفت...

من نمی دونم چرا نمی تونم برای اینجا کامنت بگذارم
خواستم بگم ایراد از سیستم من بوده
چون با فایر فاکس نمی تونم برات کامنت بگذارم
یعنی این بار میشه

ارسال یک نظر