نبودم,نه؟
بى حوصله بودم.حتى نميتونستم برنامه ى هميشگى زندگيمو ادامه بدم.همه چيم به هم ريخته.دوستان تيز و باهوش من حتما ميتونن تشخيص بدن كه دليل چي بوده...CHOCO.
از يه SMS ساده شروع شد:" X همه چيو فهميد." x داداش ماجرا هست.داداش CHOCO.يه آدم ديكتاتور بيخود بى منطق كه توى اين خانواده ى خراب شده ى ايرانى زيادى بهش رو دادن.ديگه خدا رو هم بنده نيست چه برسه به اينكه بخواد حرف مادر و پدرشو گوش كنه.
خواهرش(papi) از پاييز جريان مارو ميدونست.هيچ موضعى نگرفته بود,نه موافق,نه مخالف.
اون شب 45 دقيقه با papi صحبت كردم.دقيقا مثل خودش(CHOCO) حرف ميزد.انگار نه انگار كه بزرگتره بايد عقلش بيشتر برسه...
احمقانه است.خيلى هم احمقانه است.پسره ى ابله و خانوادش فاصله ى 1000 كيلومترى مارو ميدونن ولى پسره ميگه حق ندارى برى دانشگاه! يكى نيست بگه آخه به تو چه؟؟؟ تو كى هستى كه بخواى در مورد تحصيل يكى ديگه تصميم بگيرى؟؟؟
فردا صبح مادرش هم فهميد.اونم به وسيله ى كى؟papi!! همون papi كه ديشب ميگفت مادرم فعلا نفهمه چون قلبش مشكل داره...!
پسره ميگه خانوادش بيان فقط ببينمشون.
با مامان صحبت كردم....نتيجه معلومه,نه؟!
عيب نداره,حداقل ميدونه چرا اينجوري بي اعصاب و بي حوصله ام اين چند وقته.
اگه نشه,اگه اين رابطه آخر و عاقبتش....
چيكار كنم...
امسال خيلى عيد بيخودى بود,نه؟
راستى ديدين لحظه ى سال تحويل توپ در نكردن؟
بى حوصله بودم.حتى نميتونستم برنامه ى هميشگى زندگيمو ادامه بدم.همه چيم به هم ريخته.دوستان تيز و باهوش من حتما ميتونن تشخيص بدن كه دليل چي بوده...CHOCO.
از يه SMS ساده شروع شد:" X همه چيو فهميد." x داداش ماجرا هست.داداش CHOCO.يه آدم ديكتاتور بيخود بى منطق كه توى اين خانواده ى خراب شده ى ايرانى زيادى بهش رو دادن.ديگه خدا رو هم بنده نيست چه برسه به اينكه بخواد حرف مادر و پدرشو گوش كنه.
خواهرش(papi) از پاييز جريان مارو ميدونست.هيچ موضعى نگرفته بود,نه موافق,نه مخالف.
اون شب 45 دقيقه با papi صحبت كردم.دقيقا مثل خودش(CHOCO) حرف ميزد.انگار نه انگار كه بزرگتره بايد عقلش بيشتر برسه...
احمقانه است.خيلى هم احمقانه است.پسره ى ابله و خانوادش فاصله ى 1000 كيلومترى مارو ميدونن ولى پسره ميگه حق ندارى برى دانشگاه! يكى نيست بگه آخه به تو چه؟؟؟ تو كى هستى كه بخواى در مورد تحصيل يكى ديگه تصميم بگيرى؟؟؟
فردا صبح مادرش هم فهميد.اونم به وسيله ى كى؟papi!! همون papi كه ديشب ميگفت مادرم فعلا نفهمه چون قلبش مشكل داره...!
پسره ميگه خانوادش بيان فقط ببينمشون.
با مامان صحبت كردم....نتيجه معلومه,نه؟!
عيب نداره,حداقل ميدونه چرا اينجوري بي اعصاب و بي حوصله ام اين چند وقته.
اگه نشه,اگه اين رابطه آخر و عاقبتش....
چيكار كنم...
امسال خيلى عيد بيخودى بود,نه؟
راستى ديدين لحظه ى سال تحويل توپ در نكردن؟