۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

کمی جرات دور و بر شما پیدا میشه؟

نمیدونم این محافظه کاری, این ترس از ریسک کردن,این اعتماد نکردن کی میخواد دست از سر من برداره.
چرا نمیتونم به این دنیای مجازی اعتماد کنم؟چرا هرکیو میبینم که عکس خودشو گذاشته یهو قلبم میریزه و به سوء استفاده ای که میشه ازش کرد فکر میکنم؟(منظورم واضحه,سوءاستفاده ای که دیگران بکنن نه من)
توی دنیای واقعی هم خیلی شجاع(؟) تر از این نیستم.خیلی از رفتارام عقلانی و از روی حساب کتابه.از این موضوع متنفرم.دوست دارم سبک سر باشم,ریسک کنم,هیجان داشته باشم....زندگی کنم!

Comments (13)

Loading... Logging you in...
  • Logged in as
یه آموزش درباره سوء استفاده ای که میشه ازش کرد بذارید. با تشکر D:
منم راستشو بخوای یه ذره در مورد سوء استفاده های مجازی خیلی حساس بودم. اصلاً هیچ جا عکسم رو نمی دادم... ولی در موردش فکر کردم... و به این نتیجه رسیدم که بابا ملت بی کار نیستن که بیان بشینن عکس منو دانلود کنن و ازشون آلبوم بسازند و منتشرکنند یا اینکه ازش چه می دونم سوء استفاده کنند. به خدا ملت بی کار نیستن که چه می دونم بشینن عکس منو مونتاژ کنند... و الان خیلی راحتم...
در مورد ریسک توی دنیای واقعی، من ریسک می کنم. چون می دونی؛ خیلی زیاد برام پیش اومد که با ریسک، به اون هدفی که می خواستم رسیدم
شاید ندیدی که اینجوری فکر میکنی.من به چشم خودم دیدم این موضوع رو.آدم مریض کم نیست.
خیلی ها منو که میبینن ممکنه در مورد من فکر کنن که وای چقدر جسوره...ولی موقعی که ریسک بزرگ باشه...
1 reply · active 822 weeks ago
آهان.
اینم یه حرفیه
!
سلام. به از توضيحت در مورد z ممنون. خوش به حالش
در مورد سو استفاده نظري ندارم چون همه جور آدم پيدا مي شه و هيچي قابل پيش بيني نيست.
در مورد ريسك و هيجان و سبك سري به نظر من اول از همه بايد ترس رو دور ريخت
من هيچ كارم عقلاني و از روي حساب نيست و هميشه بر عكس بقيه فكر مي كنم و اكثر نظرات رو رد مي كنم
مي دوني بايد به اين دنيا از ديد يك ديوانه نگاه كرد. هيچ چيز نه اونقدر مهمه و نه اونقدر بي اهميت
من حتي گاهي چشم بسته از خيابون رد مي شم و ريسك هاي بزرگ مي كنم و در صورت شكست به حكمت اتفاقات فكر مي كنم و هميشه نفعي هر چند كوچيك پيدا مي كنم
كتاب ورونيكا تصميم مي گيرد بميرد نوشته ي پائلو كوئليو خيلي ديدم رو عوض كرد و جسور و بي پروا شدم
بقيه رو بيخيال
اوایلی که اینترنت تازه داشت رونق می گرفت این مسائل زیاد دیده می شد اما الان یکی از لازمات زندگی شده و عادی. دیگه کمتر کسی به این مسائل فکر میکنه مگه اینکه با کسی خصومتی داشته باشه. البته امروزه اگه یه عکس واقعی رو هم ببری به کسی نشون بدی روش شک می کنه میگه فتوشاپه. خیالت راحت. هر کاری رو که دلت میگه انجام بده
نهایتش مگه می خوان چی کار کنن؟ این احساس بی امنه به نظر من از ناامنی کل جامعه نشات می گیره که همه مون یه ترسی ته دلمون هست از هر چیزی
همیشه تهدید از اتفاق ترسناکتر بوده. این هم همینطوریه. هرچند به لحاظ عقلانی من هم میگم که فعلاً دست نگهدار. یهو نپر وسط گود. آروم آروم همه چی درست میشه. تازه، از نظر من لزومی هم نداره که بگب کی هستی و چیکاره ای. چه فرقی میکنه؟ مهم نوشته هاته و نظراتت به عنوان یه انسان. بقیش مهم نیس.
!noo nooch
پس بجنب دیگه
شجاع باش

Post a new comment

Comments by